نمونههای شگرفی از حضور زنان نخبه و حماسهساز در همه عرصهها در تاریخ به ثبت رسیده و بسیاری از نهضتهای اجتماعی مدیون حضور و اثرگذاری زنان جریانساز است که نهضت بزرگ و تأثیرگذاری همچون نهضت عاشورا، گواه شایستهای برای این حضور است و در عصر ما نیز حضور زنان در جریان نهضت تنباکو و مبارزه با استعمار و همچنین انقلاب اسلامی ایران، همواره روح انسجامبخشی را به کالبد اجتماع دمیده است.
به سبب وجود چنین نقش کلیدی و اثرگذاری است که در گام دوم انقلاب و افق ترسیم شده برای آن، در این راهبرد زنان جایگاه بسیار ویژهای یافتهاند. همچنین رهبری در این بیانیه بارها بر نیروی جوانی تأکید کرده و فرمودهاند: «برای تمدنسازی نوین، نیازمند بهرهگیری از نیرو و قدرت جوانان هستیم».
اما با این حال اخیرا در اقدامی عجیب دیوان عدالت اداری به دلیل عدم رعایت شایستهسالاری و نقض قوانین اقدام به ابطال مصوبه شماره ۱۳۵۱۸۲۴- ۳۰/۵/۱۳۹۶ شورای عالی اداری کرد. مصوبهای که در بخشی از آن بیان شده بود: «تا پایان برنامه ششم توسعه نسبت مدیران زن در پستهای مدیریتی به ۳۰% افزایش یابد.» و « منظور بهرهگیری از ظرفیت زنان و جوانان توانمند کشور برای تصدی پستهای مدیریتی، دستگاههای اجرایی مکلفند در انتخاب و انتصاب مدیران حرفهای به نحوی برنامهریزی نمایند که تا پایان برنامه ششم توسعه، متوسط سابقه خدمت مدیران نسبت به وضع موجود، ۸ سال کاهش پیدا کند.» باید پرسید چرا باید لایحه افزایش سهم جوانان در پستهای مدیریتی بهمنظور بهرهگیری از ظرفیت زنان و جوانان توانمند ابطال گردد؟ آیا به جوانگرایی و سپردن سکانهای مدیریتی به جوانان اعتقادی نیست؟
به نظر میرسد وقتی تبعیض مثبت و یک مصوبه تأکیدی به دلیل ناروا بودن ابطال میگردد، دلیل واضحی است برای آنکه تا رسیدن به یک برابری واقعی، زنان باید مسیری را طی کنند که انتهایش معلوم نیست. این مصوبه تنها تخصیص سهمیهای جبرانی برای گروهی بود که در میدان دیده نمیشوند. ما هم اکنون نیز مشکل قانونی برای انتصاب زنان نداریم، لکن این مصوبه تنها بر آن تأکید میکرد تا میزان مدیران زن توانمند میزان ناچیز کنونی که چیزی کمتر از ۵درصد مدیران عالی است به ۳۰ درصد برسد و این ابدا مغایرتی با شایستهسالاری ندارد.
تعجب آور است که در ابطال مصوبه مذکور، حساسیتها تنها را بر روی زنان متمرکز شده است و بحثی در خصوص جوانان وجود ندارد. در حالیکه ۳۰ درصد مذکور در مصوبه شورای عالی اداری شامل زنان و جوانان میشود و جوانان اعم از زنان و مردان شایسته هستند.
باید به این مسئله نیز توجه داشت که زمانی که اولویت ۳۰ درصدی مطرح شد قرار بود در صورت شایستگی، زنان در پستهای مدیریتی به کار گرفته شوند و دلیل آن هم این است که شرایط اجتماعی، اقتصادی و تاریخی و… مدیریتی کشور بهگونهای است که سطح مشارکت زنان عملا در سطوح عالی بسیار پایین است. بهعنوانمثال هماکنون نرخ مشارکتی اقتصادی زنان حدود ۱۵ درصد است، که با توجه به این حجم از جمعیت و میزان تحصیلاتی که زنان به دست میآورند نرخ بسیار پایینی است. این درحالی است که هم اکنون نرخ با سوادی زنان بیش از ۸۴ درصد است و این رقم در مقاطع بالای تحصیلی روز به روز افزایش مییابد.
آنچه مشهود است این است که کشور در حال هزینه کردن بر روی زنان برای رسیدن به مقاطع عالی تحصیلی است، اما هنوز روند مشارکت زنان در مدیریت بسیار جزئی میباشد و بدیهی است که دولتمردان باید از این پتانسیل عظیم زنان توانمند، کارآمد و شایسته برای حل مشکلات مختلف از مجرای صحیح و قانونمند بهره ببرند و مشارکت پایین زنان را که به واسطه برخی باورها و سنتهای غلط در جامعه به وجود آمدهاند با تدبیری مانند آنچه در مصوبه شورای عالی اداری آمده بود، جبران کنند.
انتصاب جوانان نیز در پستهای حساس و مدیریتی باید صورت گیرد و این مسیر باید ادامه یابد و در کنار استفاده از جوانان در عرصه عمل و اجرا باید افرادی دارای تجربه و تخصص کشتی انقلاب را جلو ببرند. بدیهی است که باید به جوانان میدان داد و اتاقهای فکر و اندیشه و جلسات مشاوره را با بزرگان برگزار نمود که در اینصورت با یک صبوری مختصر حاصل کار را در بلند مدت خواهیم دید.
ما همگی باید برای تامین نیروی انسانی کشور بر روی جوانان و زنان به عنوان پتانسیل مغفول مانده کشور تمرکز کنیم و لازم است جوانان و زنان در ساختارهای مدیریتی این تجربه را کسب کنند تا بتوانند کشور را اداره کنند. باید در بکارگیری این افراد ظرفیتهایی را ایجاد کرد و باید در جایی از این افراد آموزشدیده و سرحال استفاده کرد و سهمیههایی مانند آنچه به دست دیوان عدالت اداری در واقع ایجاد ظرفیت مثبت و عدالت برای اجبار مدیریت و کادر سازی میباشد. اما با لغو چنین مصوبه ای میزان بکارگیری جوانان و زنان در پستهای مدیریتی از این چه هست نیز کمتر خواهد شد و آیا تا بحال به این موضوع فکر کرده ایم که بلاخره این کشور آینده ای دارد و فقط مختص همین دورهای که در آن هستیم، نیست؟
بدون نظر
درج نظر لغو