|خانه از پایبست ویران است؛این حکایت اینروزهای کروناییِ وزارت عریض و طویل آموزش و پرورش است که انگار ویروس کرونای بی تدبیری، بیبرنامگی، عجله و عدم مدیریت را به جان تحصیلِ دانشآموزان انداخته است.
تراژدی در عدالت آموزشی،آنجا خودش را نشان میدهد که سالها به مسئولین نهاد آموزشی کشور پیشنهاد شد که بنای آموزش الکترونیک و مجازی را پیریزی کنند و به سمت این شیوه آموزشی بروند اما درست زمانی که اغلب کشورها در مدارس با استفاده از لپتاپ، تبلت و یا برگزاری کلاسهای مجازی به آموزش و تعلیم دانشآموزان خود میپرداختند،استفاده از ابزار الکترونیک در مدارس ایران بدون توجه به کارآیی آنها ممنوع بود،هیچکس به حرف کارشناسان و متخصصان آموزشی برای استفاده صحیح و مناسب از این ابزار در مدارس توجه نمیکرد و #وزارت_آموزش_و_پرورش درگیر رای اعتماد و برگزاری مراسم تودیع و معارفه وزیر خود برای چندمینبار بود.
البته مشکلات این پیامرسان صرفا به ایرادات فنی ختم نمیشود و نحوه ارائه آن و همچنین عدم توجه به تمام جامعه دانشآموزی و عدم توجه به متن قانون اساسی از ایراداتی است که عملا این طرح را در این زمان حساس، بی فایده کرده است.
در نقد نحوه ارائه بدون توجه به تمام جامعه دانشآموزی؛ طرح شاد اگر بقول وزیر ویژگیهای متمایزی از دیگر پلتفرمهای آموزشی دارد، باید بتواند تمام جامعه دانشآموزی را پوشش دهد اما سوال: کسی از دانشآموزان استثنایی، فنی و حرفهای و عشایری خبر دارد؟
چرا آموزش و پرورش تصمیم جامعی برای این گروه از دانشآموزان نگرفته و چرا آنها باید بخاطر ضعف مدیریتی دولت از حق قانونی خود محروم شوند؟
چرا بغیر از شاد، فکر جامع دیگری برای تحصیل دانشآموزان وجود ندارد؟